ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

سفر 2

ايران در چند روز گذشته تعطيل بود (البته ايران فعلا كلا تعطيله) و بابايي و ماماني يك برنامه كوچك سفر را (به همان روستاي كوچك كلاك و از طريق جاده آب پري به رويان) ترتيب دادند. اين بود كه در چند روز گذشته نبودند و البته الان هستند. خب تو در اين سفر خيلي چيزها را يا براي اولين بار ديدي و يا براي اولين بار به درستي دركشان كردي و ازشان لذت بردي. مثلا اگر چه قبلا دريا را ديده بودي ولي برخلاف دفعه قبل كه از دريا ترسيده بودي اين بار پا را به دريا زدي و كلي خنديدي. اما ليستي از چيزهايي كه ديدي: 1- دريا، كوه و دشت و دره و رودخانه .... 2- ابر و رعد و برق و مه (فهميدي ابره چه جوري گارامب گورومب مي كنه و حسابي دامب و دومب مي كنه) 3- اسب و هاپو ك...
16 خرداد 1390

سفر

ايران در چند روز آينده چند روزي تعطيله (ايران البته فعلا كلا تعطيله ) و براي همين بابايي و ماماني يك برنامه كوچك سفر را (به همان روستاي كوچك كلاك و البته از طريق جاده آب پري به رويان) ترتيب ديده اند. اين هست كه چند روز آينده البته نيستيم
16 خرداد 1390

روز جهاني كودك

دیروز یازده خرداد روز جهانی کودک بود و من و مادر تصمیم گرفت تا هدیه ای برای تو تهیه کنیم اما دریغ که به ناگاه خبر درگذشت ناباورانه بانویی بزرگ هر دومان را به حیرت واداشت. خبر مرگ هاله سحابی. یکی از هزاران زن بزرگ سرزمینی که پدر و مادر  آرزو دارند الگوی تو در زیستنت باشند. پدر اما امروز تصمیم دارد تا شاید کتاب کوچکی را خریداری کنه و آن را به مناسبت روز کودک و به یادبود همه مادران صلحجو و بخصوص به یادبود هاله سحابی به تو تقدیم کنه. از آن دست کتاب هایی که هاله و هاله ها قطعا دوست می دارند که کودکان این سرزمین با آنها بزرگ شوند. با آنها و با آزادی.
12 خرداد 1390